نتایج جستجوی عبارت «بیمارستان شهید مصطفی خمینی» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
در کنار عکس پاسدار شهید علی حداد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ای‌علی‌نادیدن‌روی تو ما را مشکل است رنگ روی ما کند راز نهانی آشکار سرفراز و سرخ رو در نزد یزدانیم ما درگلستان‌وصالت‌روزوشب‌چون عندلیب شدگرفتار خم گیسوی تو ما را چه دل ماندگان در راه‌کویت هرزمان اندر فغان آتش‌هجران‌حداد است از بس جانگداز قامتش سرو روان و صورتش مانند گل پاسدار دین‌حق حداد بود از جان و دل همچوسالار‌شهیدان‌پیکرش‌چاک‌چاک بالب‌عطشان بشد حداد سوی حق روان هست‌محمود‌توکل‌در غمت‌ سوزان ‌چوشمع ازغم‌ روی‌توای‌ سرو‌‌روان‌خون‌در‌دل است سرّ این‌معنی‌یقین‌داندهرآنکس‌عاقل است عزت‌وشأن‌وشرف‌ما خاندان را...
شهدا سال 61 -وصیتنامه ابوالفتح محسن زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابوالفتح محسن زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون چون آخر الزمان فرا رسد شهادت خوبان امت مرا گلچین می‌کند. «حضرت محمد (ص)» با درود فراوان به امام خمینی رهبر مستضعفان جهان و نایب به حق امام مهدی(عج) وصیتم را شروع می‌کنم. اینجانب ابوالفتح محسن‌زاده دارای شناسنامه شماره 850 صادره از نی‌ریز، وصیت می‌نمایم که پس از شهادتم نکات زیر را رعایت فرمائید: 1- از کلیه دوستانم تقاضا می‌کنم که همیشه هدفشان رضای حق تعالی باشد و بیشتر به فکر افراد...
جانفشانی دو تن از شهدا در عملیات محرم
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات محرم »
شهید جمشید زردشت در روز دوم این عملیات به فیض عظمای شهادت نایل شد. آقای الله مراد مقصودی درباره خصوصیات و رفتار این شهید بزرگوار‌ می‌گوید: خدا او را رحمت کند. از انسانهای مخلص بود. شبهایی که ما استراحت می‌کردیم‌. ایشان در حال خدمت به بچه‌ها بود. واقعا" آدم باحالی بود. اهل نماز‌، اهل اذان گفتن‌، غذا دادن‌، ظرف شستن‌، یعنی نمی‌گذاشت هیچ کس کار کند‌. همراه ما صبحگاه می‌آمد. کلاس می‌آمد. کارهای شخصی خود را انجام می‌داد و...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسن عباس زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
طلوع ستاره وجود حسن ۱۳۴۵/۳/۱۰ در روستای مشکان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین، لبخند را بر لبها نشاند و فضای خانه را عطرآگین کرد. در گذر ایام بروز پاره‌ای مشکلات، اورا از کسب علم و دانش محروم کرد. از زمانی که بازوانش توان کار یافتند، همراه و همدوش پدر در امور کشاورزی شد تا در تأمین نیازمندی خانواده گامی هرچند کوچک بردارد. با دیدن قساوت‌های دشمن در خاک کشور، برای نخستین بار ۱۳۶۳/۲/۳ و بعد از آن نیز در تاریخ‌های ۱۳۶۴/۷/۲۶...
شهدا سال 65 -خاطرات شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعله‌ور می‌سوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست می‌داشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشم‌های پلید و کثیف می‌دانم، خوب می‌دانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علیرضا شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
از کوچه‌های گِلی، اما باصفای روستا اوج گرفت و برای رسیدن به دلبر جانان، دل‌وجان را در طبق اخلاص نهاد و پیشکش او کرد. علیرضا دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و زحمتکش شیخ علی بود که سال ۱۳۴۶ در روستای کوشکک آباده طشک به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان شهاب کوشکک آغاز و به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ارشد شد و پس از یک سال و نیم تلاش و کوشش، در سال دوم...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید عباس موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
گاهی برگ‌های تاریخ زرین ایران‌زمین را ورق می‌زنیم، به‌صفحاتی می‌رسیم که شمیمِ خوش بهشتی و نور الهی از آن تابنده است. این برگ‌ها را شهیدانی نوشته‌اند که حب وطن را در سایه ایمان می‌جستند. سید عباس موسوی از تیره آن آسمانی‌هاست که ۱۳۴۸/۴/۲ در روستای چاه سرخ آباده طشک از توابع نی‌ریز و میان خانواده‌ای مذهبی و از سلسله مورداحترام سادات موسوی، دیده به جهان گشود. شش‌ساله بود که وارد دبستان چاه سرخ گردید. دوره ابتدایی را با...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که می‌گشائیم، از سجده‌های بی‌ریای تو حکایت می‌کند. با هرکس که به گفتگو می‌نشینیم، از مهربانی و وفای تو می‌گوید. سراغ مجنون را که می‌گیریم، نشانی کوی تو را می‌دهند که بی‌قرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که‌ می‌پرسیم، می‌گویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانواده‌ای متدین و عاشق اهل‌بیت(ع) در شهرستان نی‌ریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید بهزاد نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
قصه عشق‌بازی بهزاد با معشوق در میدان مبارزه، حکایتی دارد شنیدنی،‌ باید که از روزنه چشم عشق شناس و گوش آشنا با نجوای عشق دید و شنید. باید که چون بهزاد بود،‌ هم او که در تاریخ ۱۳۴۶/۴/۱ میان خانواده‌ای مذهبی و متدین، در روستای کوشکک به دنیا آمد و دوران طفولیت را در کانون گرمی گذراند که با اسلام و احکام اسلامی آشنایی داشت. خانه‌ای که همسایه مسجد بود و هم‌جواری با خانه خدا بهزاد را مسجدی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد منصور جلوداري »
اگر نیک بنگری مردمان را در زندگی جز به تجارت نبینی! گروهی عمر گرانمایه را به ثمن بخس می‌دهند و گروهی جز به رضای دوست، لحظات خود را معامله نمی‌کنند. در این میان شهیدان را که بهشت را به بهای جان خریدند، سود برندگان واقعی این عرصه خواهی یافت. منصور یکی از همان تجاری است که روز اول آذرماه سال 1333، در خانواده‌ای متدین و مذهبی قدم در عرصه حیات گذاشت. عشق به قرآن و تعلیمات اسلامی، اورا...